۱۳۸۷ دی ۲۵, چهارشنبه

محرم

امسال بیش از پارسال یاد دوران گذشته و محرم افتادم. هر سال من و وحید و توحید از اول تا دهم میرفتیم انواع هیاتها. یکی از معروفترین اونها هم گلشن بود. نزدیک محل زندگی بود و براحتی در رفت وآمد بودیم. این برنامه تقریبا تا دوران دبیرستان ادامه داشت. ما زیاد کاری به محرم نداشتیم و برنامه های خودمون را پیگیری میکردیم. این برنامه ها جز برنامه های محرمانه هست. چون به جز خودمون کسی سر از این برنامه ها در نمیاورد. اگه از نظر بودجه کمی دست و بالمون باز بود،این امکان وجود داشت که هر کدوم از ماها کاری غیر از کار الان داشتیم. بماند دیگه جای گله نیست. فکر میکنم یکمی هم کم کاری کردیم. خلاصه محرم که میاد، با خودش کلی خاطره میاره. نمیدونم باید بگم یاد اون روزا بخیر یا نه. یکجورایی دلم تنگه برای اون زمانها....

هیچ نظری موجود نیست: