۱۳۸۷ تیر ۲۸, جمعه

خسرو هم رفت

چقدرسخته ميشنوي يك كسي كه دوستش داري و هزار خاطره از دنيا رفته يك جاي شايد بهتر از اينجا شايد هم بدتر. خسرو شكيبايي هم رفت. يك وقت هست انتظار يك خبر رو داري ولي در مورد خسرو شكيبايي اصلا. هيچ وقت در مصاحبتش نبودم ولي نيازم رو از فيلمهاش طلب ميكردم. خوشا به حالت كه رفتي اما خاطراتت رو براي ما گذاشتي.هميشه اون صحنه سربالايي تو اليهه(مبشر) تو ذهنمه. با يك باروني و زمزمه اي بر لبان. خسروي عزيز ازت متشكرم متشكر.....
ما همه همسفريم
كاروان ميرود و ميرود آهسته براه
مقصدش سوي خدا آمدهايم-
باز هم رهسپر كوي خدائيم همه
ما همه همسفريم
ليك در راه سفر-
غم و شادي بهم است
ساعتي در ره اين دشت غريب-
ميرسد «راهروي خسته» به «خرم كده» يي
لحظه يي در دل اين وادي پير-
ميرسد «همسفري شاد» به «ماتمكده»يي

هیچ نظری موجود نیست: