۱۳۸۷ شهریور ۲۰, چهارشنبه

عمر رفته

یک نگاهی به اطراف کرد. هیچ چیز مثل سابق نبود. همه چی عوض شده بود. دلش میخواست الان 20-30 سال قبل بود. تو خودش بود. یک مرور سریع به گذشته انداخت ولی سریع خودشو رها کرد. احساس بی محتوایی میکرد. به خودش اوومد. نه نه من کارم درست بوده ولی ته دلش یک چیزی فریاد میزد"کاش الان 20-30 سال قبل بود".

هیچ نظری موجود نیست: